توهم

آزادی؟
کدامین آزادی؟
آزادی اسبی‌ست خسته و لنگان
که هر روز گلوله بارَش می‌زنند

سرزمین؟
کدامین سرزمین؟
آن سرزمینی که هر روز به غارتش می‌برند؟
آن دشتی که برهوتش کرده‌اند
یا آن شاخه‌ای
که تخته‌ی تابوت شد؟

کدامین است؟
آن سنگ و آن خاک و آن چشمه و ریگی
که بند و زندان زاییده است؟

نمی‌دانم میهن کدام است!
آزادی کدام است،
نمی‌دانم!

آن جویباری که در روز روشن
سرچشمه‌اش را غارت کردید؟
آن معشوقه‌ای که در خواب
چشم‌هایش را دزدیدید؟
آن ابری که پیش از باریدن
بارانش را به تاراج بردید؟
یا آن ماهی
که شبِ چهارده‌اش را ربودید؟

آزادی،اسبی‌ست خسته و لنگان
که هر روز گلوله بارَش می‌زنند

#شیرکو_بیکس
مترجم: بابک‌ زمانی

شعر و بوسه

آیا بوسه و شعر را زیسته ای؟
پس مرگ 
چیزی از تو نخواهد گرفت!


#یانیس_ریتسوس

لینک تلگرام

دوست

زنی که
شعر می‌فهمد را
نمی‌توانید به شیوه‌ای معمولی
دوست بدارید.

#موهسین_اوانلو
لینک تلگرام

سرزمین

تو همچون سرزمینی هستی
که هیچ‌ کس
هرگز از تو سخنی نگفته است
چشم به راه هیچ‌ چیز نیستی
جز واژه‌ ها

#چزاره_پاوزه
لینک_دانلود

پیشترها

پیشترها فقط چشم هایت را دوست داشتم
حالا چین و چروک های کنارشان را هم
مانند واژه ای قدیمی
که بیشتر از واژه ای جدید همدردی می کند

پیشترها فقط شتاب بود
برای داشتن آنچه داشتنی، هربار دوباره
پیشترها فقط حالا بود، حالا پیشترها هم هست
چیزهای بیشتری برای دوست داشتن
راه های بسیاری برای انجام دادن این کار

حتی کاری نکردن خود یکی از آنهاست
فقط کنار هم نشستن با کتابی
یا با هم نبودن، در کافه ای در آن گوشه
یا همدیگر را چند روزی ندیدن
دلتنگ همدیگر شدن، اما همیشه با همدیگر
حالا تقریبا هفت سالی

#هرمان_دکونینک

سیاه چشم

زیبای من
سیاه اگر چشم تو باشد
سرم که بر زانوان تو باشد
می‌دانم، شب از چشم‌های تو می‌آید
پنهانی به دره‌ها می‌ریزد
بر کوه‌ها و دشت‌ها می‌گسترد
دریایی تاریک، زمین را در خود می‌پوشد.
سیاه اگر چشم تو باشد
روشنای من است.

#لوسیان_بلاگا
لینک تلگرام

دریایی هست که هیچ‌کس
نمی‌بیندش
و گوری 
که کسی در آن نمی‌میرد.
آفتابی هست که هیچ‌وقت غروب نمی‌کند
و در هر جایی
ساحلی...

صلاح خویش را اگر خواهانی
و پس از عبور ابرها اگر
می‌خواهی آزاد باشی
پس دنیایی بساز
دنیایی شایسته‌ی زیستن:
این‌جا دیگر سخن بر سر زندگی خودِ توست...

دنیایی هست جاودانه
نامه‌ای هست ناخوانده
نسیمی هست که همه‌چیز را می‌فهمد و
آزادیی بدون زخم!


# ترانه‌ای برای آزادی
#میکیس_تئودوراکیس

لینک تلگرام

محبوب من

چه زیباست محبوب من
در جامه‌ی همه‌روزی خویش
با شانه‌ی کوچکی در موهایش!
هیچ‌کس آگاه نبود که او این‌چنین زیباست.
ای دخترانِ آشویتس
ای دخترانِ داخاو
شما محبوب زیبای مرا ندیده‌اید؟
ــ در سفری بس دراز بدو بر خوردیم، نه جامه‌ئی بر تن داشت نه شانه‌ئی در موی...

#یاکووس_کامپانللیس

لینک تلگرام

در دقایق تیره تارم
هنگام‌که کسی در من نیست
همه مه است
همه دیوارهایی‌ست
که همه‌جا تنها میراث زندگی‌ست

یک‌دم اگر دیده بگشایم
از آن‌جا که در خود خفته‌‌ام
دورادورْ کرانه‌ای می‌بینم،
که طلوع
که غروب
در آن می‌گذرد..

باز زنده می‌شوم، هستم و می‌دانم
و حتا اگر آن بُرون
خودْ وهمی باشد
که در درون‌اش فراموش‌ می‌کنم
دیگر هیچ نمی‌خواهم هیچ نمی‌جویم
تنها قلب‌ام را
به او می‌سپارم.

فرناندو پسوا

لینک تلگرام

شب با چشمان اسبی که در شب می‌لرزد
شب با چشمان آبی که در دشت خفته است
در چشمان توست.
اسبی که می‌لرزد
در چشمان آب‌های نهانی ِ توست.
چشمان آب: سایه
چشمان آب: چاه
چشمان آب: رویا.
سکوت و تنهایی
دو جانور کوچکی است که ماه بدیشان راه می‌نماید،
دو جانور کوچک که از چشمان تو می‌نوشند،
از آب‌های نهانت.
اگر چشمانت را بگشایی
شب دروازه‌های مُشک را باز می‌گشاید
قلمرو پنهان آب‌ها آشکار می‌شود از نهفتِ شبِ جاری،
و اگر چشمانت رابربندی
رودی از درون می‌آکندت
پیش می‌رود
بر تو ظلمت می‌گسترد
و شب
رطوبت اعماقش را
به تمامی
بر سواحل جان تو می‌بارد.

#اکتاویو_پاز

لینک تلگرام

 

پاره ای از من


‌ پاره ای از من
همواره در حسرت گرما
و محروم از آن
پاره ای از من
همساز با سپیده ی بر دمیده
و همواره اسیرِ سایه های رؤیاها
پاره ای از من
سرشار از پرِ پرواز
و گم کرده سهم خود از آبی آسمان
پاره ای از من
منِ واقعی ام،باچشمان یک کودک
همراه پرندگان مهاجر
گریزان در دور دست ها .... 

#بلاگا_دیمیتروا


لینک تلگرام

 

سه نفر

 

هر سه مقابل پنجره نشستند خيره بر دريا.

يكي از دريا گفت.ديگري گوش كرد.

سومي نه گفت و نه گوش كرد. او در ميانه دريا بود غوطه در آب

از پشت پنجره حركات او آرام، واضح در آبي ِ رنگ پريده ي آب

درون كشتي غرق شده اي چرخيد.

زنگ نجات غريق را به صدا در‌آورد.

حباب‌هاي ريزي با صدايي نرم روي دريا شكستند

ناگهان يكي پرسيد: غرق شد؟

ديگري گفت: غرق شد.

سومي از عمق دريا نگاهشان مي‌كرد.

گويي به دو نفر كه غرق شده اند مي‌نگرد.

یاتیس ریستوس. شاعر یونانی

لینک تلگرام

کجائید

تقدیم به ص. ج

 

کجائید ای چهره‌های انسان‌ها

در باغ من؟

شمایانی که دوست‌تان می‌داشتم

آنسان که گوئی چهره‌های باقیان خاک بودید،

گل‌هائی با خون رنگ‌رنگ در رگ‌هاتان.


و جملگی، اینجا، در حافظهٔ من، مردگان جاوید

ولی حاضرانِ همیشه.

کجائید، ای چهره‌های انسان‌ها

نوباوگان درختان تنومند

در باغ من؟

 

اسوالدو راموس- شاعر ایتالیایی