محمود معتقدی
در آسمان فانوسی نمی سوزد
نردبان تاریک
بزودی فرو می افتد
دور از ما همیشه شبحی در راه است
دور از ما سرزمینیت
که با کابوسهای ما فاصله دارد
شانه هایم سنگین می شوند
روزی که به خاطر می آورم
که پلکهای تو از خواب زمستانی بیدار می شوند
برای گریستن
پای سفری در پیش است
نام دریاهای زلال را برایت خواهم نوشت
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۶ تیر ۱۳۹۱ ساعت 1:9 توسط شاهد عینی
|