سراب
رنگ پاشیدن بر هیچ
بر شانه ی خودم دستی تکاندم
برگشتم
و به دور دست خیره شدم
در سراب
انسان ها دسته جمعی تنها بودند
و مرگی بی نوبت
در سینه ی من پابه پا می کرد
جای خالی اشکی
بر گونه هایم خشکی زده بود
بکتاش_آبتین
+ نوشته شده در دوشنبه ۲۷ دی ۱۴۰۰ ساعت 0:10 توسط شاهد عینی
|