ما نيز زندگى را دوست می‌داريم آنگاه كه برايمان ميسّر باشد
بين دو شهيد، به رقص پاى مى‌كوبيم و بين آندو براى بنفشه مناره‌اى يا نخلى بر مى‌افرازيم.

ما نيز زندگى را دوست می‌داريم آنگاه كه برايمان ميسّر باشد 
از كرم ابريشم نخى مى‌رباييم تا آسمانى از آنِ خويش برپا داريم و اين كوچ را به حصار كشيم
و درهاى باغ را می‌گشاييم تا ياسمن به كوچه‌ها درآيد چون روزى زيبا.

ما نيز زندگى را دوست می‌داريم آنگاه كه برايمان ميسّر باشد 
آنجا كه اقامت گزينيم گياهانى پردوام می‌كاريم و كُشته‌ها مى‌دِرويم
در ناى، رنگ دورها و دوردست‌ها مى‌دميم و بر خاك گذرگاه شيهه نقش مى‌زنيم
نام خويش را بر تك تك سنگ‌ها مى‌نگاريم.

اى آذرخش شب ما را روشن كن، بيا و اندكى روشن كن
ما نيز زندگى را دوست می‌داريم آنگاه كه برايمان ميسّر باشد...

#محمود_درویش

لینک تلگرام