گاهی
گاهي برگرد و بغلم کن ،
برگرد و تنگ بغلم کن ،
وقتي حافظه ی تن بيدار ميشود
هوسي قديمي دوباره در خون ميدود ،
وقتي لبها و پوست یادشان میآید ،
و دستها هوای لمس تو را دارند ،
گاهي برگرد و بغلم کن .
وقتي لبها و پوست يادشان ميآيد
مرا با خود ببر
در شب … .
#کنستانتین_کاوافی
+ نوشته شده در جمعه ۲۲ اسفند ۱۳۹۹ ساعت 14:38 توسط شاهد عینی
|