مرا پیدا کن
بیا
پیدا کن مرا
در لحظهی غایبی که
به جستجوی کسی،
به یاد کسی نبودهای
مرا در خویش رها کن
وآنگاه مرا
در جنگلی تاریک گم کن
و بیدرنگ پیدا کن
قبل از آن زمان صفر...
بگذار تا در تاریکی خیسِ گرههای کور
یا در بوی شفافیتِ منتشرشده
از گلِ زنبقِ روشنایی
گره روزهای رنجیدهی تو را باز کنم...
مسافرِ من باش
تا پرتگاهِ خلأ بسته شود
رنگِ سرعت را تسلی بده
در شبِ آتشفام
بهسانِ گل داودی همیشهبهار
گلی را
که از دیوِ شب ربوده شده است،
گلِ تاریکی را،
گلی را که در سایهی خویش
از سرما میلرزد
مانند وعدههای فراموش شده
به من هدیه کن...
مرا در آزادی اسارت
در ریشههای صلادهندهی آن گیاهِ باستانی
مرا در جادوی زمان دفن کن
تا خاکسترها در الماسِ قلبِ من بدرخشند؛
بعد از زمانِ همیشه....
#آیتن_موتلو
+ نوشته شده در دوشنبه ۶ مرداد ۱۳۹۹ ساعت 23:37 توسط شاهد عینی
|