مجال- ریتا عوده
آیا مرا مجالی نیست
که تنم را رها کنم از شیشهی عطر
دردم را رها کنم از تابوتهای قبیله
و گُردهام را از تختهبند ستم
و صورتم را از آینههای وهم
تا صدایم را نظارهکنم
در جیکجیک پرندگان
بر امواج دریا
و شناسنامهام را طرح زنم
در پچپچ کاغذها
بر موجهای جوهر .
“برگردان:آرش افشار”
+ نوشته شده در پنجشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۸ ساعت 12:54 توسط شاهد عینی
|