یکشنبه غم انگیز-دیامانتا گالاس
یکشنبه ای غمگین است، من منتظر ماندم و ماندم
با گل هایی در دستم برای رویایی که ساخته بودم
منتظر ماندم تا زمانی که رویا هایم مانند قلبم شکستند
گل ها همه مردند و حرف ها ناگفتنی شدند
ضربان قلبم مثل ناقوس کلیسا می زدند
غمگین ترین یکشنبه ها
سپس یکشنبه ای آمد که تو برای یافتن من آمدی
آنها مرا در کلیسا دفن کردند و من تو را پشت سرم جا گذاشتم
چشمانم نمی توانستند ببینند کسی را که می خواستم دوستم بدارد
زمین و گل ها برای همیشه بالای سرم هستند
ناقوس برایم به صدا در آمد و باد زمزمه کرد: هرگز
اما تویی که عاشقت هستم و همیشه دعایت می کنم
آخرین همه یکشنبه ها
+ نوشته شده در جمعه ۲۵ آبان ۱۳۹۷ ساعت 15:34 توسط شاهد عینی
|