پیام
...
ديگر بر کاغذ ابریشمین اشعار موزون نمینویسم
و آنها را در قاب زرین نمیگیرم، زیرا
دیرگاهی است نغمه های جانسوز خویش را
بر خاک بیابان مینویسم
تا با دست باد به هر سو پراکنده شود
ولی اگر باد خط مرا با خود ببرد
روح سخنم را که بوی عشق میدهد
جایی نتواند بُرد
روزی می رسد که دلداده ای از این سرزمین بگذرد
و چون پا بر این خاک نهد
سراپا بلرزد و به خویش بگوید
پیش از من در اینجا عاشقی به یاد معشوقه ناله سر داده
شاید مجنون به هوای لیلی نالیده
یا فرهاد در اینجا سر در خاک برده است
هر که هست
از خاکش بوی عشق برمیخیزد
و تربتش پیام وفا میدهد
تو نیز که بر بستر نرم آرمیدهای
وقتی که سخن آتشینم را از زبان نسیم صبا میشنوی
سراپا مرتعش خواهی شد و به خود خواهی گفت:
یارم برای من پیام عشق فرستاده
تو هم ای باد صبا
پیام مهر مرا به او برسان ...
یوهان ولفگانگ فون گوته
+ نوشته شده در شنبه ۹ تیر ۱۳۹۷ ساعت 13:37 توسط شاهد عینی
|