کبوتران را می شنوم
کبوتران را بر بام همسایه می شنوم
تو خورشید را می بینی
آب،روشن می شود
و همه چیز به سان این کلمات،غریب است
چرا همه باید ترا بشناسد:تارومبا؟
چرا همه باید بر تو با کلام خودت-که همچون آتش مرده ،سوزان است-نور بتابند؟
استخونهایت را بسوز و خودت را گرم کن
اکنون،خود را برون آور
تا در خورشید وباد،خشک شوی

(خمه سابینس)