من پسر تمام مادران زمینم
آینهی روبروی من از یاد نمیرود
کجا باید از تماشا برخیزم
و سایهی دورترین درخت جهان را
به تهیخانههای تا دوردست آسمان بیاورم؟
کجا باید از تماشا برخیزم؟
چقدر درخت، در همیشه این دشتها تنهاست
چه قدر راه، مرا تا مردمان پراکنده برد
حالا به زیارت تنهاترین درخت جهان میروم
که سکوت مادران زمین را تاب آورده است
من به سکوت تمام مادرانی میروم
که جادههای بی آمدن
تا چشمهای خیسشان رفته است
من پسر تمام مادران زمینم
و حالا چه قدر دلم پر از گرفتن است
برای تمام سکوت مادران
که پشت پرچین روسریهای پرگره مردند
چه قدر دلم پر است
هیوا مسیح
+ نوشته شده در یکشنبه ۶ اسفند ۱۳۹۶ ساعت 0:35 توسط شاهد عینی
|