من ام که پشتِ همه یِ پنجره ها به انتظارِ توام

و

در تمامِ تلفن هایِ به صدا در نیامده

یا تلفن هایی که با تو ماه ها حرف زده ام.

قبول.

کاش یک بار در راه همدیگر را ببینیم

با آن هم تسلّی می یابم.

از شنیدنِ نام ام،

در صدایت منصرف شدم،

صدایت را که بشنوم،

سکوت خواهم کرد.

باد می وزد اما

آسیاب نمی چرخد.

خشکی یعنی این،

نام ات به نان بدل نمی شود.